یاسمینیاسمین، تا این لحظه: 12 سال و 7 ماه و 18 روز سن داره

یاسمین زیباترین گل روی زمین

اولین برف زمستانی

یاس عزیز مامان بالاخره بعد دوسال تو تهران اونقدی برف اومد که بشه باهاش برف بازی کنی و معنی برف اومده و هوا سرد شده رو بفهمی. سه شنبه ١٥ بهمن از اول صبح یک بند برف اومد و تقریبا همه جا برف خوبی نشسته بود، صبح  من دانشگاه بودم و شما با مامان جون رفته بودی برف بازی ،‌بعد از ظهر که برگشتم هی میگفتی مامان بریم برف بازی مامان بریم برف بازی منم چون هوا خیلی سرد بود مجبور شدم که سریع ببرمت یه کم بازی کنیم و زود برگردیم. فقط تونستیم چند تا عکس بگیرم که برات می زارم .                   چهار شنبه که خونه خودمون بودیم مدام می گ...
25 بهمن 1392

من گنده

روز تاسوعا برا نماز رفته بودیم مسجد ،یه چند دقیفه ای رو آروم نشستی ولی بعد شروع کردی به اظهار نارضایتی به طریق گوناگون منم سعی می کردم به هر نحوی که شده آرومت کنم تا زیاد سرو صدا نکنی. بین نماز عصر بود که شروع کردی که مامان این خانم منه گندش چی شده و هی تکرار میکردی، من اون موقع فقط نگران سرو صدات بودم متوجه حرفت نمی شدم . بعد از اینکه نماز تموم شد ازت پرسیدم که چی داری مگی و تو بازم حرفتو تکرارکردی بعد از اینکه کلی فکر کردم و کلی باچشم گشتم تا اون خانمی رو که تو می گفتی رو پیدا کردم تازه فهمیدم که چی داری می گی  منظورت از منه گنده انگشت شصت بود کلی با مامان جون خندیدیم. چند وقت بعد چون تو مدام به انگشت شصت می کفتی منه گن...
23 بهمن 1392

فرهنگ لغت یاس نازنینم

عصبو = عصبانی اینجولو = این جوری دُهتر= دکتر سِف =نصف تصافُف = تصادف گامبیتل = کامپیو تر  بعِّل =بغل چبس = چسب بُتخال=پرتقال آبلمون = آب لیمو  قرقان = قرآن مقّازه =مغازه شیمک =شکم محکم= بلند نومَّ = نون قب = قلب مُعمم = معلم فعّت = فقط می سوسم = می سوزم خردوشی = خرگوش قدقد خانومی = مرغ مُیَبا = مربا گابی =گاو وّش کن = ولش کن آسانسور = دایناسور این دَد = این قد  مهیبون = مهربون لفاف = لحاف نومه = نون یفته = رفته پسته = هسته واسمیستم = وایمیستم  می باخه = می بازه تخبیخم کن = تشویقم کن ...
6 بهمن 1392
1